سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو دعوى خلاف هم نیست جز که یکى را روى در گمراهى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :0
کل بازدید :40820
تعداد کل یاداشته ها : 36
103/8/11
7:8 ص

  

 

دکتر علی شریعتی را مبنای نوشتن قرار دهم. آنجا که بیان می دارد:
"خواستم بگویم که: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است . دیدم که فاطمه نیست
خواستم بگویم که : فاطمه دختر محمد(ص) است. دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم که : فاطمه همسر علی است . دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم که : فاطمه مادر حسنین است . دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم که : فاطمه مادر زینب است . باز دیدم که فاطمه نیست .
نه ، این ها همه هست و این همه ی فاطمه نیست .
فاطمه ، فاطمه است."
ولی چون احتمالا این فراز کتاب دکتر علی شریعتی بارها بازگویی و بازنویسی شده است، بیان چند فراز مغفول که اتفاقا حال امروز ما را می نمایاند به صواب نزدیک تر است. مثل آنجا که به شناخت ظاهری فاطمه(س) در برابر شناخت وجودی وی اشاره می کند:
"هر ساله دهه ها برای او می گیرند. صدها هزار دوره و مجلس و منبر و روضه و جشن و عزا به خاطرش برپا می کنند و مدح و ثناها و تعظیم و تجلیل ها و نقل کرامات و خوارق عادات و گریه ها و ذکر مصیبت ها و لعن نفرین ها بر کسی که وی را آزار داده است... و با این همه چهره روشن او شناخته شده نیست..."
امروز در کشور ما زادروز فاطمه(س) به عنوان روز زن معرفی می شود که تمام تلاش چندین سال گذشته ما در شناساندن فاطمه(س) به همین موارد اشاره شده توسط شریعتی خلاصه می گردد.
آری این است:
" تمام اطلاعاتی که درباره این شخصیت بزرگ، در اذعان مردم ما وجود دارد."
آیا تاریخ ما تکرار شده است. آنجا که به حق دکتر از عناد دین داران با واقعیت های ملموس و تازه جهان می نالد و به ظرفیت پذیرش اسلام در تغییرات سریع جامعه بشری اذعان کرده و بیان می کند :
" یکی از خصوصیات اسلام این است که واقعیت های عینی و جبری جامعه را می پذیرد و به وجودشان اعتراف می کند..."
در آخر به چه باید کرد شریعتی نیز باید اشاره ای کرد:
" در برابر دگرگونی فکری که بر ما تحمیل شده است و می شود چه کنیم؟ و کیست که می تواند رسالت را بر عهده گیرد؟
آن که می تواند کاری بکند و در نجات نقشی داشته باشد، نه زن سنتی است که در قالب های کهنه و آرام و رام خفته است و نه زن عروسکی جدید که در قالب های دشمن، سیر و اشباع شده است. و بلکه زنی است که سنت های متحجّر قدیم را که به نام دین اما در واقع سنت قومی و ارتجاعی است که بر روح و اندیشه و رفتار اجتماعی شان حکومت داده اند می شکند و می تواند خصوصیات انسانی تاز ه را انتخاب کند. کسی است که تلقینات گذشتگان، به عنوان نصایح ارثی مرده، سیرش نمی کند. شعارهای وارداتی فریبنده، به شوق و شعفش در نمی آورد و پشت ماسک های آزادی، چهره ی کریه و وحشت ناک ضد معنویت انسانیت و ضد استقلال معنوی و انسانی و ضد زن و حرمت انسانی زن را می بیند."